ღ♥ღ lonly girl ღ♥ღ
افسوس که من تو را تو او را و او دیگری را دوست دارد...
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار خندید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت ؛ گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی آمد نزدیک لیک آن خار در آن دست خزید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید گل با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام .
Power By:
LoxBlog.Com |