ღ♥ღ lonly girl ღ♥ღ

افسوس که من تو را تو او را و او دیگری را دوست دارد...

 

غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید

خار خندید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت ؛ گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی آمد نزدیک

لیک آن خار در آن دست خزید

و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

گل با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت سلام .

نوشته شده در شنبه 27 خرداد 1391برچسب:غنچه,گل,خار,ساعت 15:56 توسط ...| |


Power By: LoxBlog.Com